خداوند در خلقت هر مخلوقی، حکمتی قرار داده و هیچ مخلوقی را بیهوده نیافریده است. در قرآن کریم آمده است: «ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار؛1 خدایا! چیزی را به گزاف و بیهوده نیافریدی و تو منزهی از این که کاری گزاف و بیهوده انجام دهی؛ پس ما را از عذاب آتش و دوزخ، نگهدار». در مورد خلقت کوه نیز اهدافی در کار بوده که یکی از آنها وادار نمودن انسان به اندیشه درباره آن است؛ تأمل و اندیشهای که موجب شناخت خود وخدا شود. در قرآن کریم، 38 بار کلمه کوه (جبل) و کوهها (جبال) آمده است. کلمه کوه در بعضی آیات، نقش محوری و در بعضی دیگر، نقش فرعی به عهده دارد و از معانی آیات چنین برمیآید که کوه، یکی از خلقتهای بزرگ آفرینش میباشد؛ در روایات آمده است که کوه، محل پناهگاه و رشد و اندیشه حضرت ابراهیم علیهالسلام، محل مناجات حضرت موسی علیهالسلام، مخفیگاه اصحاب کهف و از همه مهمتر، محل عبادت خاتم پیامبران، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و محل نزول اولین آیات الهی توسط حضرت جبرئیل بر این پیامبر عظیمالشأن است. به طور کلی، بین خداشناسی و انسان شناسی و خودشناسی، با شناخت کوه، موارد زیر قابل مطالعه و تحقیق است:
1. امانت الهی، قبل از پذیرفتن آن توسط انسان، به کوه پیشنهاد شد.
2. کوه، یکی از نعمتهای بزرگ الهی برای زمینیان است.
3. کوه، به علت ابهت و عظمتش، موجب وحشت می شود.
4. امواج سهمگین دریاها، به کوه تشبیه شده است.
5. کوه، پناهگاه و محافظی برای انسان و جانداران است.
6. کوه، پدیدهای پابرجا و محکم است.
7. کوه، سخت و دشوار و بیش از هر چیز دیگر، مقاوم است.
8. بلندترین و عظیمترین چیزی که روی زمین قرار دارد، کوه است.
9. کوه، تسبیح گوی خدای سبحان است.
10. کوه، در زمره سجدهکنندگان است.
11. کوه، محلی جهت آزمایش امر الهی توسط حضرت ابراهیم علیهالسلام بوده است.
12. کوهها با حضرت داوود علیهالسلام در ذکر و تسبیح خدا، همنوا شدند.
13. کوه، نمونهای از صلابت و استحکام است.
14. کوه، مظهر دگرگونی در روز موعود است.
15. کوه، سمبل تغییر و تبدیل و از هم پاشیدگی در آستانه قیامت است.
16. کوه، نمادی برای اندیشیدن دربارة عظمت خلقت است.
ارتباط شناخت خدا با شناخت کوه
درداستان شناخت خداوند، آن جا که حضرت موسی علیهالسلام از خداوند میخواهد که خود را بر او آشکار کند، خداوند فرمود: به آن کوه بنگر؛ اگر بر جای خود قرار یافت، تو نیز مرا خواهی دید. چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، کوه را خرد کرد و موسی علیهالسلام، بیهوش شد و چون به هوش آمد، گفت: تو منزهی؛ به تو بازگشتم و من از اولین مؤمنانم (کوه محل شناخت).
خداوند در آیه 21 سوره حشر میفرماید: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون؛ اگر این قرآن را بر کوهی فرو می فرستادیم, یقینا آن ]کوه[ را از بیم خدا، فروتن ]و[ از هم پاشیده میدیدی و این مثلها را برای مردم میزنیم؛ باشد که آنان بیندیشند».
همان گونه که از مفاد این آیه برمیآید، خداوند با ذکر مثالی گویا و زیبا، مردم را به اندیشه درباره عظمت قرآن کریم دعوت کرده، در حقیقت، میفرماید: ای انسانها! این قرآن، کتابی است که اگر بر کوه نازل میشد، آن را با تمامی عظمت و صلابتی که دارد، از هم فرو میپاشاند؛ پس شما را چه شده است که بر دلهایتان تأثیر نمیگذارد؛ کمی بیندیشید و سر به جیب تفکر فروبرید که همین تفکر و اندیشه، شما را به سوی عظمت و حقانیت آن، رهنمون میسازد! همچنین در آیات دیگری، سخن از نزول قرآن به زبان عربی و ذکر بودن قرآن به میان آمده است و سبب این امور را نیز همان اندیشه و تفکر در آیات آن ذکر فرموده که از آن جمله میتوان به آیه 3 سورة زخرف، آیه 44 سوره نحل و آیه 2 سورة یوسف اشاره کرد.
اندیشیدن درباره کوه، برای شناخت عظمت فعل خدا
در قرآن آمده است: «الم تر ان الله انزل من السّماء ماءً فأخرجنا به، ثمرات مختلفا الوانها و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سود؛2 آیا ندیدی که خدا از آسمان، آبی فرود آورد؛ پس با آن، میوههای رنگارنگ بیرون آوردیم و از کوهها، راههایی به رنگهای گوناگون سفید و سرخ و سخت سیاه است.
در این آیه، ضمن اینکه بیان شده که چگونه از آسمان، آب فرود میریزد و نتیجه آن، میوههای رنگارنگ، با طعمهای مختلف است، در دنباله آن به تنوع رنگهای کوهها اشاره کرده که سبب شناخت جادهها از یکدیگر میشود و از سوی دیگر، زیبایی خاصی به کوهها میبخشد و انسان را به اندیشیدن درباره این نعمتها تذکر میدهد.
2. در آیه دیگری آمده است: «و الی الجبال کیف نصبت3؛ کوهها که چگونه نهاده شده و استوار شدهاند».
در این آیه بیان میکند که چرا به کوهها نمیاندیشید که چگونه ایستادهاند و ریشههای آنها مانند میخ، اجزای زمین را به هم میخکوب کرده و از مخازن آنها چشمهها و نهرها جاری شده و معادن را در سینه خود، حفظ کرده است.
با توجه به آیات فوق که منحصراً درباره کوه بیان شدهاند، موارد ذکر شده، انسانها را هرچه بیشتر به این پدیده عظیم الهی توجه داده، تا با معرفت و شناخت بیشتری، خود و خدای خودرا بشناسد.
کوه و جرات انسانی
یکی از روابط کوه با انسان شناسی، مسئله عظمت وجودی انسان در مقابل عظمت کوه است این موضوع درقرآن با این آیه تشریح شده که فرمود: ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم؛ پس، از برداشتن آن، سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و انسان، آن را پذیرفت. به راستی، او ستمگری نادان بود.
آسمان، بار امانت نتوانست کشید قرعه فال، به نام من دیوانه زدند
تفسیر این آیه، حکایت از عظمت وجود انسان در مقابل عظمت کوه دارد. کوه با آن استحکام و استواری، از قبول امانت الهی، خودداری کرد؛ ولی انسان، به واسطه عظمت وجودی که دارد، این امانت را پذیرفت.
سعی بین دو کوه صفا و مروه، نمادی دیگر ازخودشناسی و خداشناسی
هفت مرتبه سعی بین دو کوه صفا و مروه، حکایت از هفت نیاز اساسی انسان، هفت سفر عشق برای تکامل و هفت روز هفته و نمادی برای خود شناسی و خداشناسی است. درباره اهمیت عدد هفت برای کمال انسانی و نامگذاری دو کوه صفا و مروه و هبوط آدم وحوا و بازگشت مجدداً آنها به یکدیگر، بحثهای مفصلی در آیات و روایات اسلامی آمده است. در روایتی آمده است: پس از خروج حضرت آدم علیهالسلام و حوا از بهشت، حضرت آدم علیهالسلام بر روی کوه صفا و حوا بر روی کوه مروه فرود آمدند و چون آدم، «صفی الله» (برگزیده خدا) روی کوه اول فرود آمد، آن کوه «صفا» و دیگری به این دلیل که حوا، زن (مرأه) بود، مروه نامیده شد.
صفا و مروه، از نشانههای دین خدا و سعی میان آن دو، یکی از ارکان حج بیتاللهالحرام است. حج گزارانی که برای حج
یا انجام عمره به مکه مکرّمه میروند، در این جایگاه مقدّس، پای نهاده، با مجسّم نمودن سعی هاجر و با پیروی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را با قصد قربت، میپیمایند.
پینوشتها:
1. آل عمران، آیه 191.
2. فاطر، آیه 27.
3. عایشه، آیه 19.
منبع:ایسکا