من و کوهنوردی

اخبار ، یادداشت ها ، تجربیات و گزارش برنامه های من در کوهنوردی

من و کوهنوردی

اخبار ، یادداشت ها ، تجربیات و گزارش برنامه های من در کوهنوردی

صعود به قله 2638 متری بلور، اولین برنامه صعود من در هیات کوهنوردی شهر


سلام دوستان گزارشی که در ادامه می بینید اولین برنامه کوهنوردی بعد از ثبت نام در هیات کوهنوردی هست که در آن شرکت کردم این برنامه به مناسبت دهه کرامت و اولین صعود فصلی بانوان با همکاری شورای ورزشی بانوان در روز جمعه 7 شهریور 93 به سمت قله بلور به ارتفاع 2638 متر برگزار شد.    

بر اساس برنامه اعلام شده قرار بود راس ساعت 5 صبح در محل اداره ورزش و جوانان شهرستان جمع شویم و چون من علاوه بر اینکه جزء هیات بودم مسئول شورای ورزش بانوان شهرستان در این برنامه شرکت داشتم باید ساعت مقرر در محل می بودم شب قبل از حرکت به دلیل میهمانی کوچکی که برادرم در روز جمعه داشتند و اشپزی هم در منزل ما بود و اتاق من هم مشرف به محل آشپزی، و بالطبع لامپها روشن و من هم به روشنایی حساس، نگران بودم که آشپزی طولانی شود و من نتوانم به راحتی بخوابم و برای فردا مشکلی پیش بیاید که خوشبختانه با تمام شدن کارهای من افراد خانواده هم کارشان تمام شد و تقریبا 12 شب خوابیدم و ساعت 3:45 دقیقه بیدار شدم. بعد از بیدار شدن و حاضر شدن و خوردن مقداری صبحانه ( در صبحانه خوردن خیلی حساس و دقیق هستم) و نماز خواندن کوله و پذیرایی و هدایایی که برای افراد تهیه کرده بودیم  را برداشتم و راهی شدم و خوشبختانه چند دقیقه قبل از 5 و قبل از همه بچه ها به محل رسیدم و بعد از من کم کم بچه ها آمدند و تا نیم ساعت کلیه بچه ها و مسئولین جمع شدند به جز آقای زحمتی که با مقداری تاخیر به گروه پیوستند و تقریبا ساعت 6 حرکت کردیم. مسیر اولیه به سمت جاده سد بود در این جاده قبل از رسیدن به جاده اصلی سد یک چهار راه وجود دارد  که یک راه آن به سمت روستای تقی آباد و و راه دیگر به سمت روستاهای بالا بند و جاده فرعی فریمان- تربت حیدریه می رود. 10 دقیقه بعد از طی کردن جاده فریمان – تربت حیدریه در سمت چپ به یک سه راهی می رسیم که مربوط به روستای باغ عباس می باشد بعد از پیمودن مسافتی به روستای سربز باغ عباس رسیدیم با باغ های سیب قرمز و سبز که از دور به ما چشمک می زد و ما را صدا میزد که متاسفانه به دلیل تنگی وقت فرصت توقف نداشتیم. از داخل روستا گذشتیم و بعد از مدتی به روستای الیاتو و تقریبا 7 صبح به روستای غرق آبزار (به دلیل فراوانی آب به این نام معروف شده است) رسیدیم. این روستاها به دلیل بارندگی زیاد در طی فصول سال چشم انداز های بسیار جالب و دیدنی دارد که در 6 ماهه اول سال محل تفریحی بسیاری از همشهریان و مسافران است. از روستا که گذشتیم مینی بوس توقف کرد و ما وسایلمان را برداشتیم و عازم حرکت شدیم در ابتدا آقای زحمتی درباره برنامه توضیحاتی دادند و سرپرست گروه خانم بیدار (نایب رئیس هیات) را به بچه ها معرفی کردند و برنامه شروع شد. یک ساعت بعد از شروع حرکت به یک زمین تقریبا پست و سرسبزی رسیدیم که مناظر بسیار دیدنی داشت و برای صرف صبحانه به قول من اتراق کردیم. من هم با 4 نفر از دوستان (زهرا، فرشته، فرزانه و الهام) یک محل دنج و پناهی رو انتخاب کردیم و بعد از خودن صبحانه کلی خندیدیم و شیطنک بازی کردیم جاتون خالی.



تقریبا ساعت 9 حرکتمان به سمت قله شروع شد. در حین رفتن یک گروه از خانوم ها سرودهای ملی رو می خواندند و ما هم (همان 4 نفر) که سرودهای آن ها را بلد نبودیم و میخواستیم کم نیاوریم شعرهای کودکانه خودمان مثل حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو، خونه مادربزرگه و ما دو تا دختر خاله را می خواندیم و خلاصه خوش بودیم و همین باعث می شد که طولانی بودن مسیر بر روی بچه ها کمتر تاثیر داشته باشد بالاخره بعد از طی مسافتی که همراه با باد شدید بود ساعت 11 به قله رسیدیم و افرادی که برای اولین بار به قله صعود کرده بودند از جمله من به عنوان یادبود یک سنگ روی سنگ های دیگر گذاشتند.


بعد از نیم ساعت استراحت و خوردن خوراکی هایی که همراه خود داشتیم  تصمیم به برگشت گرفتیم که البته مسیر برگشت فرق می کرد. که مسیری پست تر و راحت تر و بسیار سرسبزتر و طبیعت بکرتری داشت. اولین استراحتی که بعد از صعود داشتیم کنار یک چشمه بود که آنجا هم کلی عکس گرفیم و بچه هایی که کمبود آب داشتند از چشمه آب برداشتند و دوباره راهی شدیم


ساعت تقریبا 15 به محل سرسبزی رسیدیم که به روستا نزدیک بود و یک رود هم از آن محل میگذشت که همانجا اتراق کردیم و چایی و نهار را خوردیم تا اینکه ساعت 16 مینی بوس رسید.

اینجا لازم هست بگم که با  هماهنگی هایی که قبلا انجام شده بود قرار شد به 5 نفر از شرکت کنندگان به طور قرعه هدایایی اهدا شود که این برنامه هم به خوبی برگزار شد. بعد از مراسم قرعه کشی وسایل را جمع کردیم و زباله های اطراف را هم با آقای مهندس متین زاده جمع آوری کردیم و سوار بر مینی بوس راهی شهر شدیم و ساعت 17 به فریمان رسیدیم و برنامه بدون هیچ مشکل و با خیر و خوشی به پایان رسید.

در این برنامه رئیس هیات آقای زحمتی (عکاس)، نایب رئیس هیات خانم بیدار (سرپرست)، دبیر هیات آقای مهندس متین زاده ( عقب دار) و آقای آزادی ( راهنما و سرقدم) در این برنامه حضور داشتند که جا دارد از زحماتشان تشکر کنم. و انشاله همیشه پایدار و سربلند باشند.


نظرات 3 + ارسال نظر
نسترن 1393/06/10 ساعت 22:17 http://zilou.blogfa.com

سلام عزیزم.
خوشحال میشم به وب منم سر بزنی و اگر دوست داشتی سایت www.zilou.ir رو لینک کنی و به من خبر بدی تا لینک بشی

admin 1393/06/10 ساعت 22:26 http://pam-tr.blogsky.com

جالب بود یه سری هم به من بزن
هم اکنون نیاز مند بازدید و نظر شماییم
mona

صلاحی 1393/06/31 ساعت 19:07

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد